روز پنجم سفر با یک هدف مشخص از خواب بیدار شدم: رسیدن به موزه جنگ کانبرا (Canberra) که ساعت ۵ عصر تعطیل می شد. ۸ صبح رانندگی رو شروع کردم. به جز چند توقف برای دیدن منظره های اطراف، غذا خوردن و بنزین زدن، پیوسته رانندگی کردیم. توی یک پمپ بنزین بین راه، حمام تمیز و رایگان وجود داشت که اولین و آخرین بار بود که توی استرالیا همچین چیزی دیدم. مراتع سبز كه گل هاي زرد و قرمز تزيينش كرده بودند، تك درختهای وسط مراتع و گوسفندهاي خوشحال و پشمالو منظره غالب مسیر بود.
ساعت ۴:۴۵ عصر درست ۱۵ دقیقه قبل از بسته شدن موزه جنگ رسیدیم به کانبرا پایتخت استرالیا. به دلیل نزدیکی پایان کار موزه اجازه وارد شدن به ساختمان موزه رو ندادند. در وسط حیاط موزه مراسمی برای بزرگداشت کشته شدگان جنگ جهانی در حال برگزاری بود و شرکت برای عموم آزاد بود. نحوه لباس پوشیدن افراد در این مراسم طوری بود انگار در یک مهمانی عروسی مجلل شرکت کرده بودند.
وقتی که در سال ۱۹۰۱ با متحد شدن چند مستعمره بریتانیا در اقیانوس آرام جنوبی، کشور مستقل استرالیا شکل گرفت، بحث و جدل برای انتخاب پایتخت بین ملبورن و سیدنی یعنی بزرگترین شهرهای استرالیا آغاز شد. نهایتا تصمیم گرفته شد پایتخت استرالیا در فاصله ای بین ملبورن و سیدنی در فاصله بیش از ۱۰۰ کیلومتری از هر کدام ساخته بشه. نهایتا یک مزرعه پرورش گوسفند بسیار بزرگ برای ساختن پایتخت انتخاب شد و یک معمار برجسته اهل شیکاگو طراحی این شهر رو انجام داد. از یک معمار آمریکایی، طراحی خیابان های بسیار عریض و فضاهای شهری گسترده برای این شهر ۴۰۰ هزار نفری خیلی عجیب نیست. کانبرا به بوش کاپیتال (Bush Capital) یا پایتخت سبز هم شهرت داره. در واقع نحوه ساختن این شهر طوری بوده که به طبیعت اطرافش آسیب چندانی نزنه و تعداد پارک ها و فضاهای سبز داخل شهر بسیار زیاده.
بعد از دیدن موزه جنگ کانبرا به سمت مرکز تجاری شهر به اسم سیویک (Civic) حرکت کردیم. پارلمان استرالیا در مرکز شهر کانبرا واقع شده و پارک های اطراف اون با طوطی های جیغ جیغو و رنگارنگش بیشتر شبیه یک باغ پرندگان هست.
آفتاب تقریبا غروب کرده بود که به بالای کوه ماجورا (Mount Majura) رسیدیم. از بالای این کوه شهر کانبرا به خوبی پیدا بود. توی دامنه های کوه هم تعداد زیادی کانگرو مشغول بازی کردن بودند.
بعد از کوه ماجورا دوباره به شهر برگشتیم و از یک سوپرمارکت مرغ پخته شکم پر به قیمت ۹ دلار برای شام خریدیم. بعد از شام، گشتی توی خیابان های شهر زدیم که خیلی زود داشت خلوت میشد .ساعت ۱۰ شب به سمت سیدنی حرکت کردیم. نصف روز زمان کمی برای دیدن کانبرا بود. توصیه می کنم حداقل یک روز کامل برای دیدنش وقت در نظر بگیرید و حتی از تورهای شهر گردی هم استفاده کنید.
نیمه شب شده بود که در یکی از پارکینگ های اتوبان بین کانبرا و سیدنی برای خوابیدن توقف کردیم. روز پنجم سفر استرالیا ۷۰۷ کیلومتر رانندگی کردیم که بیشترین میزان رانندگی در طی یک روز بود.
تاریخ سفر: پاییز ۱۳۹۵
احمد خانی عاشق سفر و دیدن سرزمین های متفاوت
۶دیدگاه
سلام به شما ماجراجوی پر انرژی
امیدوارم همیشه پایدار و موفق باشید.
با توجه به اینکه شما از نزدیک به استرالیا سفر کردید, بنظتون زندگی در این کشور با روحیات ما ایرانی ها چقدر سازگاری داره. بنده قصد مهاجرت به ملبورن دارم. خوشحال میشم از نظرتون استفاده کنم.
ممنون
سلام بهزاد جان
سفر با زندگی کردن قطعا فرق داره. در کل استرالیا و بویژه شهر ملبورن رو دوست داشتم و به نظرم برای زندگی مناسب هست.
سلام خسته نباشيد و ممنون بابت سفرنامه هاى بسيار جذابتون.
ببخشيد ميتونم بپرسم اگه قرار باشه بين استراليا و كانادا يكى رو براى مهاجرت انتخاب كنيد، اون كدوم هست؟ ميدونم ممكنه از اين نظر بررسى شون نكرده باشيد، صرفا نظر خودتون رو طى سفرهاى چند روزه تون دوست داشتم بدونم! ترجيحا راجع به شهرهاى ملبورن و تورنتو.
سلام دوست عزیز
اگر شرایط کاری یکسان باشه، بین کانادا و استرالیا و کانادا انتخاب من قطعا استرالیا هست.
توی شهرهای استرالیا هم ملبورن رو از همه بیشتر دوست داشتم.
خیلی ممنون از پاسخگوییتون. ممکنه چند تا از دلایل ترجیح دادن استرالیا به کانادا رو به صورت تیتروار بگید؟
مهمترینش آب و هوا هست