صبح زود روز چهارم سفر از پارکینگ کنار اقیانوس در شهر وارنامبول به سمت شمال و پارک ملی گرامپیانز (Grampians) در فاصله ۱۴۰ کیلومتری حرکت کردیم. اگر ۶۰۰ کیلومتر به سمت شمال غرب حرکت می کردیم به شهر آدلاید و خانواده دکتر ارنست می رسیدیدم ولی فرصت نداشتیم. هرچه به پارک ملی گرامپیانز نزدیکتر می شدیم تعداد کانگروهایی که در اثر تصادفات جنازه شون توی جاده بود بیشتر میشد. خطر تصادف با کانگروها توی استرالیا خیلی جدیه و باید از رانندگی در شب دوری کرد.
از دفتر اطلاعات پارک ملی (Information Center) اطلاعات لازم برای مکان های دیدنی و مسیرهای جنگلی رو دریافت کردیم. گرامپیانز بزرگترین پارک ملی ایالت ویکتوریا هست و فقط سه ساعت با ملبورن فاصله داره. چندین دریاچه، رودخانه و آبشار داره و شکل کوهستانی اون خیلی زیباست. در یک روز نمیشد همه این پارک ملی رو دید. قسمت هایی که موفق به بازدیدش شدیم توی عکس ها هست. جاده های بسایر باریک کوهستانی و پیچ در پیچ و پوشش گیاهی من رو به یاد جاده های کوهستانی اطراف شهر ایلام انداخت.
بعد از ناهار دوباره به ساختمان اطلاع رسانی رفتیم و سراغ کانگرو ها رو گرفتیم. مکانی که بهمون نشون داد خیلی دور نبود. وقتی رسیدیم تعداد زیادی كانگرو شیطون كه به شكل مسخره ای راه میرفتند و میدویدند دیدیم. به هیچ وجه از انسان نمیترسیدند. یكیشون بچه توی شكمش داشت كه از سه متر نزدیكتر میشدی عصبانی میشد! کانگروها به بستنی علاقه زیادی دارند و به همین بهانه تونستیم با احتیاط باهاشون بازی کنیم. کانگروها خیلی قوی هستند و ضربات دستشون به راحتی میتونه انسان را به گوشه ای پرتاب کنه!
کانگروها به چهار گونه اصلی تقسیم میشند و تعدادشون از آدم های استرالیا بیشتره. این حیوان نماد ملی استرالیا هم هست و علاوه بر طبیعت، عکسش همه جا دیده میشه. سرعت کانگرو به ۶۵ کیلومتر در ساعت میرسه و میتونه در یک پرش تا ارتفاع ۳ متر و بیش از ۷ متر طول بپره. در حقیقت کانگرو تنها حیوان بزرگی هست که از پریدن برای جابجایی استفاده میکنه و این روش حرکت برخلاف تصور ما بسیار سریع به همراه مصرف انرژی کم هست. نوزاد کانگرو مانند سایر کیسه داران بسیار زود و در عرض چند هفته به دنیا میاد و تا زمانی که توانایی زندگی در محیط رو داشته باشه، چندین ماه رو در کیسه مادرش می مونه. کانگروی مادر میتونه جنسیت نوزادش رو تعیین کنه و اگر احساس کنه شرایط محیطی برای نوزادش خطرناکه زایمان رو به تعویق بندازه. در آخر اینکه کانگروها بسیار اجتماعی هستند و در گروه های ۳ تا۱۰۰ تایی دیده شده اند.
از نوع بازدید کننده های پارک ملی گرامپیانز متوجه شدم هیچ توری در استرالیا برای اینجا وجود نداره و فقط با ماشین شخصی میشه از این منطقه کوهستانی بازدید کرد. بعد از بازی با کانگروها از پارک ملی گرامپیانز خارج شدیم و به سمت شرق یعنی کانبرا و سیدنی حرکت کردیم. این مسافت ۱۰۰۰ کیلومتر بود و قصد نداشتیم همه مسیر رو اون روز عصر طی کنیم. جاده ها و روستاهای توی مسیر زیبا بودند و هر نیم ساعت برای لذت بردن از مناظر اطراف توقف می کردیم.
داشتم به رابین می گفتم بعد از ۴ روز هنوز پلیس ندیدیم که ناگهان یک ماشین پلیس آژیرکشان پشت سرمون ظاهر شد. ظاهرا وقتی به یک روستا رسیدیم سرعت مجاز ۴۰ کیلومتر بر ساعت بوده و من با سرعت ۶۵ از روستا عبور کردم. پلیس کمی سوال جواب کرد و در نهایت تست الکل گرفت. کمی فکر کرد و گفت بیشتر مراقب باشید، جریمه نمیکنم ولی جریمه این تخلف ۳۰۰ دلاره! تا پلیس رفت رابین زد زیر خنده. از جواب های من به پلیس خنده ش گرفته بود و معتقد بود جواب هایی که من دادم توی چک لیست پلیس های غربی نیست و نمیدونند با جواب های تو چه کار کنند. من دقیقا طوری جواب دادم که توی ایران با یک پلیس رفتار می کنم. جملاتی نظیر من همیشه قانون رو رعایت می کنم، من راننده خوبی هستم و … از نظر من کاملا عادی بود. شب شد و ما همچنان به رانندگی ادامه دادیم. دو بار نزدیک بود با کانگروهای بازیگوشی که پریدند وسط جاده تصادف کنیم که به خیر گذشت. نهایتا در شهر ایچوکا (Echuca) کنار یک پارک خوابیدیم. در مجموع روز چهارم ۴۲۷ کیلومتر رانندگی کردیم.
تاریخ سفر: پاییز ۱۳۹۵
احمد خانی عاشق سفر و دیدن سرزمین های متفاوت
۶دیدگاه
سلام و ادب. خيلي از سفرنامه ي شما لذت بردم. الان ده روز ميشه كه از ايران آمدم ملبورن. يادداشت هاي شما خيلي برام جالب هست. بسيار روحيه ي بالا و ادم توانمندي هستيد. من هم كلي روحيه گرفتم. افرين بر شما
سلام و سپاس دوست عزیز
سفر بسیار خوبی داشته باشید
خیلی عالی بود بسیار لذت بردم
سپاسگزارم. 🌹🙏
خوشحالم اینطور بوده دوست عزیز 🙂
متشکرم واقعا عالیه لذت میبرم
خواهش میکنم دوست عزیز
🌹🙏