اتوبوس ۵۵ یوانی تنها گزینه من برای رفتن از شانگری لا به شهر لی جیانگ یا لیجیانگ (Lijiang) بود. مسیر ۵ ساعته سرسبز و کوهستانی بود و هم صحبت شدن با خانم کنارم به اسم جوجو باعث کوتاه شدن مسیر شد. امثال جوجو رو توی سفرم به چین زیاد دیدم. خانم هایی که بچه رو سپرده بودن بدست همسرشون و تنهایی رهسپار سفر چند روزه شده بودند. ساعت ۶ عصر رسیدم ترمینال لیجیانگ. هاستل لائو شای در مرکز شهر که هر تختش ۵۰ یوان بود رو برای اقامتم انتخاب کرده بودم. ورودی تمام کوچه هایی که به مرکز شهر لیجیانگ منتهی میشه یک مامور گمارده شده و شما بدون خرید بلیط ۸۰ یوانی اجازه وارد شدن نداری! این محدودیت از ۷ صبح تا ۷ عصر اعمال میشه. من هاستلم رو داخل این محدود انتخاب کردم، ۷ شب وارد مرکز شهر شدم و چون محل اقامتم هم اونجا بود فرداش بدون خرید بلیط تونستم مرکز شهر قدیم رو ببینم.
لیجیانگ و مركز قدیمیش زیباتر از اون چیزی بود كه انتظارش رو داشتم. دایان یا همون مركز قدیمی شهر با مساحت حدود ٦ كیلومتر مربع و قدمتی بیش از ٨٠٠ سال در سال ١٩٩٧ توی لیست یونسكو ثبت شده. اونقدر بزرگ بود كه مطمئنم كمتر از نصفش رو تونستم ببینم. فضای سبز خونه ها و كوچه ها، گل های رز و نهرهایی كه همه جا جاری بود فضای بسیار زیبا و دلنشینی رو ایجاد کرده بود. به جرات میتونم بگم مرکز شهر قدیم لیجیانگ زیباترین مرکز شهری بود که توی چین دیدم. گم شدن توی کوچه پس کوچه ها و سرک کشیدن داخل خونه های قدیمی که اکثرشون به هتل و کافه تبدیل شده بودند اصلی ترین فعالیت من اینجا بود. دریاچه مصنوعی اژدهای سیاه که به نظر می رسید فقط یک اسم عجیب داره قطعا ارزش دیدن رو داشت. با منظره کوه سر سفیدی که پس زمینه دریاچه شده بود، اژدهای سیاه جایگاه زیباترین دریاچه ای که توی چین دیدم رو کسب کرد.
شهر لیجیانگ از قدیم سكونتگاه اقلیت قومی “ناشی” (Naxi) بوده و هست كه تبحر زیادی در ساختن خانه با چوب و كشت چای دارند. قوم ناشی بدلیل جامعه زن سالارش شهرت بسیار زیادی داره. توی این جامعه به مردها اهمیت زیادی داده نمیشه. پس از انتخاب یک پسر برای دختر، مرد در خانه مادر خودش و زن هم در خانه مادر خودش زندگی می کنند و فرزندان حاصل از این رابطه با مادر زندگی می کنند. همه تصمیمات مهم هم توسط زن های مسن گرفته میشه. البته پس از انقلاب فرهنگی الان اینجا هم مثل بقیه جوامع ازدواج عادی مرد با زن انجام میشه، ولی همچنان زن سالاری بینشون حاکمه.
دو تا روستای بایشا (Baisha) و شوحه (Shuhe) که در فاصله بسیار کمی از شهر لیجیانگ هستند محل بسیار خوبی برای دیدن مردم ناشی، لباس های محلیشون و کارگاه های بافت تابلوی ابریشم هست. یک بعد از ظهر کامل رو به این دو تا روستا و مزرعه های اطرافش اختصاص دادم. دو تا دانشجوی چینی توی مسیر همسفرم شدند که راهنمای بسیار خوبی برای دیدن این روستاها بودند. دیدن لیجیانگ بدون دیدن این روستاها کامل نبود.
تاریخ سفر: بهار ۱۳۹۵
احمد خانی عاشق سفر و دیدن سرزمین های متفاوت
۱۰دیدگاه
این شهر حتما توی برنامم هست
شهر خیلی زیبایی بود ✔👍👌
واقعا ممنون بسیار مهیج وافسون کننده برای من فکر کنم.یک ماه هم برای دیدنیهای چین کم باشه..فقط ننوشته بودید با شهرهای بزرگ مثا پکن وشانگهای و..... چند کیلومتر فاصله داره ممنونم.
بله واقعا یک ماه برای سرزمین پهناور و زیبای چین خیلی کمه.
لیجیانگ از شانگهای حدود ۲۸۰۰ کیلومتر و از پکن ۲۷۰۰ کیلومتر فاصله داره. بنابراین رفتن این مسیر بصورت جاده ای و ریلی وقت زیادی خواهد گرفت. توصیه من پرواز هست.
سلام,بسیار لذت بردم از دیدن سفرنوشت شما,بسیار کار جالبی کردید که اینگونه سفرتون رو به سفرنوشت تبدیل کردین,براتوم ارزوی سفرهای زیادی همراه باتندرستی دارم,برکت برشما
سلام دوست عزيز
ممنون از آرزوي زيباتون 🙏🏻😊
موفق و پيروز باشيد
سلام
اگه ممکنه سفرنامه های اروپایی تون رو هم منتشر کنین
ممنون از مطالبتون
سلام دوست عزیز
مطلب خیلی خیلی دارم و فرصت برای نوشتن کم. سعی میکنم با خلاصه نوشتن مطالب بیشتری توی سایت آپلود کنم
بنظرم خیلی هیجان انگیزه قدم زدن توی این جور جاها. عکساتونم عالی بودن
بله .واقعا هیجان انگیز و فراموش نشدنی بود. امیدوارم از نزدیک ببینید این شهر دوست داشتنی رو